متن آهنگ صبحانه احمد شاملو
قهوه رو ریخت تو فنجون
شیر رو ریخت رو قهوه
قند و انداخت تو شیر قهوه
با قاشق چایخوری همش زد
شیر قهوه رو خورد و فنجون و گذاشت
بی اینکه به من چیزی بگه
سیگاری چاق کرد
دودشو حلقه حلقه بیرون داد
خاکسترش و تکوند تو زیر سیگاری
بی اینکه به من نگاهی بکنه
پا شد
کُلاشو گذاشت سرش و
بارونی شو تنش کرد
چونکه داشت میبارید
و زیر بارون از خونه رفت
بی یک کلمه حرف
بی یه نگاه
سرم و گرفتم تو دستام و
اشکام سرازیر شد