از این حرفا نمی ترسم نمی ترسم که رسوا شم به دریا می زنم این بار یه لحظه عاشقت باشم تو این دنیای وارونه با هر خوبی بدی دیدم چشاتو رو به من وا کن به حد کافی رنجیدم به حد کافی رنجیدم فقط با من بمون این بار تو که این حسو فهمیدی اگه باشی به این حالم دلم قرصه که حق میدی
به یادت با تن خسته چه شب هایی که سر کردم می خوام ای حس خوشبختی به آغوش تو برگردم تو با احساس بی مرزت با اینکه عمری خاموشی لباس روشن فانوس تن این خونه می پوشی سکوتم داره می پاشه صدامو داری یا که نه؟ نفس هام بی تو مسمومه هوامو داری یا نه؟ به یادت با تن خسته چه شب هایی که سر کردم می خوام ای حس خوشبختی به آغوش تو برگردم تو با احساس بی مرزت با اینکه عمری خاموشی لباس روشن فانوس تن این خونه می پوشی