حالا که شکسته شیشه ی غروب ، من میام دوباره از یه راه دور چشمم از شبنم غصه ها پره ، تاریکه تنم تشنه ی نور من میام دوباره با سلامی که ، تو گوشت زمزمه ی نوازشه حرفم از روزهای سرد رفته نیست ، من صدام پر از حروف خواهشه
ای همه خوبی و پاکی ، ای کلام مهربونی این که برگشته منم من ، اون که اسمشو میدونی
صدای صاعقه فریاد منه ، که تو رو دوباره از خدا می خواد بی تو بودن می سوزونه تنمو ، میده خاکسترمو به دست باد قطره قطره های اشکم ، پره از حرف ندامت با تو هستم با تو تنها ، حالا تا روز قیامت ، حالا تا روز قیامت