متن آهنگ صنما داود آزاد
صنما به تو دل دارد خونکند به دری دیگر رو
نسپرده به جایی سر راننهاده قدم بر هر کو
دل دین که به یغما بردی زده ای ره من از هر سو
نشناسم سر خود از پا که به چوگان تو هستم گو
من و عشق تو عیّاری بس که به غیر تو دیّاری کو
تا نوشیدم می بی رنگیرستم از عالم رنگ و بو
زین پس منم و جانی شیداقلبی مفتون که کند هوهو
تا نوری به دلم بخشیدیگوید بی من و ما هر دم او