متن آهنگ عباس محسن چاوشی
پرسید زِ من ، دستِ نهیفم
خود برکَنم از، نزدِ شما تا
دستی شوم از آنِ کسی که
بی دست چو دستانِ خدا بود
من دست بدادم و بگفتم
خود پَر بکَش از ما و سلامم
بر او برسان، بوس دو دستش
دستی که از ایشان به جدا بود
از هر طرفش نیزه رسیده است
دست در تنِ عباس چکیده است
من تشنه ی دیدارِ تو هستم
عباس بیا از تو بعید است
خود قابلتان ، هیچ ندارد