رفتی و برنگشتی رفتی و دل بریدی بی من بی پر و بال ، رفتی و پر کشیدی بی خبرم گذاشتی خسته ترم گذاشتی میون بغض و گریه در به درم گذاشتی
نگفتی بی پر و بال ، چه جوری پر بگیرم تو خلوت کدوم شب ، راه سفر بگیرم کجا بیام که حتی ، از تو خبر ندارم خسته تر از همیشه ، پای سفر ندارم
رفتی و رفت از تن خسته ، جونم عکس تو شد همدم و هم زبونم هیشکی نبود مثل تو نازنینم هیشکی نشد مثل تو مهربونم هیشکی نشد مثل تو مهربونم رفتی و جا گذاشتی خاطره ی چشات رو خاطره ی عزیزه خنده ی بی صدات رو نموندی و نگفتی به پای کی بمونم گل ترانه هام رو برای کی بخونم موندم و رفتی اما اشکم رو دیدی انگار گفتم اگر نباشی (نباشی) گفتی خدانگهدار