یاد یاران که لب شط با لب تشنه می مردن یاد مادرها که عشقو به دل خاک می سپردن
صدای تیر و گلوله فانوس تموم شبهام یاد بچه ها می افتم ای خدا من چرا تنهام گلای سرخ شقایق زخمی و خسته و بی جون عاشقای سرسپرده می ره از دست و پاشون خون
صدای هق هق و ناله میگه باز یه گل پریده روی تختم اشک می ریزم نوبت من نرسیده یاد من باش که همیشه به یادت زنده می مونم مرهم زخم دلم باش که برای تو می خونم
صدای تیر و گلوله فانوس تموم شبهام یاد بچه ها می افتم ای خدا من چرا تنهام گلای سرخ شقایق زخمی و خسته و بی جون عاشقای سرسپرده می ره از دست و پاشون خون