متن آهنگ غم چشمات مسعود فردمنش
از غمِ توی چشمات،دربه دری می بینم.
با مجنون های عالم ، همسفری می بینم.
یه چیزی مثل عشقه ، که با تمام قدرت ، می زنتم زمینم.
اون غمِ توی چشمات ، همسفره یه عمره ، همسفره یه راهه.
راهی که فرق نداره ، که به ته یه چاهِ ، یا که سفر به ماهه.
یه عمر چیه یه روزش، یه ساعتش یه لحظش ، از سر ما زیاده.
وقتی که چشم به چشمات ، زل می زنن می دوزن،.
حس میکنم آتیشه ، گُر میگیرم می سوزم.
اون غمِ توی چشمات ، یه غزله یه واژست.
یه عشق کهنه ای که ، توی یه شعرِ تازست.
اون غمِ توی چشمات ، قصه برد و باخت نیست.
خراب که شد، کی ساخت، نیست.
یه جوریه که مردن ، بیشتر خوبه تا بردن.