برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را می با جوانان خوردنت باری تمنا می کند تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحبدلی باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام جان نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را