متن آهنگ قصه سیاوش قمیشی

تو غم این دل تنگ و نمیدونی

قصه این خسته رنگ و نمی دونی

تو پر از رهایی فکرای آبی

تو گرفتاری سنگ ونمی دونی

نمی دونی چه غم تلخیه موندن

موندن و به روی خود درا رو بستن

رفتن از یاد همه مثل یه قصه

تو فراموشی به مرگ خودنشستن

غم رو قلب خسته من خزه بسته

طاقتم مثل دلم در هم شکسته

دوست دارم جاری بشم مثل تو اما

نمیتونم خسته ام خسته ی خسته

کاش یه جوری من و از من میگرفتی

کاش من و به دست موجا می سپردی

من تو این خسته گیها دارم می پوسم

کاشکی این خسته رو با خودت میبردی

آهنگساز : سیاوش قمیشی