متن آهنگ مادر علی نظری
خیز مادر که بپای تو گهر میریزم
گهر آغشته بخوناب جگر میریزم
خفته ای در دل خاک و زدلم بیخبری
هر شب از خاک مزار تو بسر میریزم
دلم خون شد زتنهائی ندارد دل شکیبائی
فراغت می کشد آخر مرا این درد تنهائی
بجان آتش برافروزم چو شمعی تا سحر سوزم
بجان آتش برافروزم چو شمعی تا سحر سوزم
به راهت چشم تر دوزم ولی،دانم نمیآئی
ولی،دانم نمیآئی
بخاطر آیدم روزی که بودی یار غمخوارم
کنون تنها در این خلوت بیادت اشک غم بارم
دگر بی تو از این دنیای فانی دل بریدم من
حلالم کن شرابی را که از جانت مکیدم من
دگر بی تو از این دنیای فانی دل بریدم من
حلالم کن شرابی را که از جانت مکیدم من
هنوزم نغمه ی لالای تو رسد از عالم بالا بگوشم
بگوشم آید این آوای جانبخش فراموشت تخواهم
کرد مادر ..... اگر چه در دل خاکم خموشم
دگر بی تو از این دنیای فانی دل بریدم من
حلالم کن شرابی را که از جانت مکیدم من
بخاطر آیدم روزی که بودی یار غمخوارم
کنون تنها در این خلوت بیادت اشک غم بارم
آ....ها.....مادر
دگر بی تو از این دنیای فانی دل بریدم من
حلالم کن شرابی را که از جانت مکیدم من
دگر بی تو از این دنیای فانی دل بریدم من
حلالم کن شرابی را که از جانت مکیدم من