ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی این اتولی که من میگم ، فورد قدیم لاریه رفتن توی این اتول ، باعث شرمساریه نه بابِ کورس شهریه ، نه قابل سواریه بار کشیده بس که از ، قزوین و رشت وانزلی ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی
ماشین مشدی ممدلی ، صندلیاش فنر داره بلیت فروشی مشدی ، و شوفر بی هنر داره بهر مسافرینِ خود ، زحمت و دردسر داره رفتن با اتول بود ، باعث کوری و شلی ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی
مسافر از بوی اتول ، تا می شینه کسل می شه از متلک شنیدن و ، بورشدن خجل می شه بس که فشار به او میاد ، دچار دردِ دل می شه پاره شئد لباس اگر ، گیر کند به صندلی ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی
این اتولی که از قفس ، تنگ تر و کوچیک تره جای چهل مسافر ، گنده و چاق و لاغره شوفره بس که ناشیه ، اتول همیشه پنچره راه نرفته در نیره ، لاستیکِ چرخِ اوّلی ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی
این اتولِ شکسته از ، سیستم قدیمیه تایر او ن قراضه و ، پیستون اون لحیمیه شوفره دائماً پی ، لوده گری و لیمیه سربالایی نمی کشه ، مگر با خیلی معطلی بس که ماشالا محکمه ، راه نرفته پنچره از حلبی شکسته ها ، ساخته مبل و صندلی ماشین مشدی ممدلی ، ارزون و بی معطلی