مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار
تو را خدا نگهدار
که میروم
به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشتهها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت
در میان طوفان
هم پیمان با قایقرانها
گذشته از جان
باید بگذشت از طوفانها
به نیمه شبها
دارم با یارم پیمانها
که بر فروزم
آتشها در کوهستانها
شب سیه سفر کنم
ز تیره ره گذر کنم
نگر تو ای گل من
سرشک غم بدامن
برای من میفکن