واسه بی تابی روزای پر از حسرت و آه
واسه بی خوابی چشم های ترِ خیره به راه
واسه سنگینی آوار غم تنگ غروب
واسه دلگیری بارون تو شب غربت ماه
واسه من مرهم زخمم غزل و ترانه شد
تب پر شور نوشتن یه شروع تازه شد
می خوام قصمو بدونن همه ی شب زده ها
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
ای که تن دادی به حجم قفس گذشته ها
بذار زیبایی حست بشه متن قصه ها
بشه الهام یه شعر و بشه نقشی روی بوم
بشه نغمه های ساز و نفس ترانه ها
واسه من مرهم زخمم غزل و ترانه شد
تب پر شور نوشتن یه شروع تازه شد
می خوام قصمو بدونن همه ی شب زده ها
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد
قصه ی غروب پاییز که پر از ستاره شد