از نبودنت می ترسم ، وقتی تو نگام نشستی آخه تو شدی تمام رگ و پوست و هر چی هستی آخه حس رفتن تو ، به من حس مرگ رو می ده تو برو غمت نباشه ، مرگ یک برگ رو که دیده به جون هر چی ستاره هست ، می خوامت هر لحظه ، هر بار اما تو هستی و نیستی ، اینه راه و رسم اجبار بی تو زندگیم چه سرده ، قصه هام قصه ی درده تک درخت سبز عشقم ، بی تو ، بی روح و زرده
نیستی ببینی غروب سردمو شکسته غصه ، خلوت دردمو نیستی ببینی بی تب و تابم و گم
آه ، نیستی ببینی سنگ صبورمو رفتی و تنها چه سوت و کورمو نیستی ببینی از خودمم دورم
شیطنت های نگاهت ، رفتتی ، می شه آینه ی دق بگو کی رسید به داد دل بی قرار عاشق هر کی آخر کسی هستی ، رفتی تو عمق وجودم دارم از عشقت می سوزم ، کاشکی عاشقت نبودم
نیستی ببینی غروب سردمو شکسته غصه ، خلوت دردمو نیستی ببینی بی تب و تابم و گم
آه ، نیستی ببینی سنگ صبورمو رفتی و تنها چه سوت و کورمو نیستی ببینی از خودمم دورم
نیستی ببینی غروب سردمو شکسته غصه ، خلوت دردمو نیستی ببینی بی تب و تابم و گم
آه ، نیستی ببینی سنگ صبورمو رفتی و تنها چه سوت و کورمو نیستی ببینی از خودمم دورم