متن آهنگ مزرعه های قهوه هومن جاوید
«مزرعه های قهوه»
تو لحظه هایی که پیشِ منی
هر چی که بگم یه غزل می شه
وقتی پا به پام قدم میزنی
هر منظرهیی تاجمحل میشه
فرقی نداره کجای شهرم
فرقی نداره کجای دنیام
انگار رو ابرا قدم میزنم
وقتی که دارم پا به پات میام
انگار یه قایق ما رو میبره
کوچه به کوچه تو شهرِ ونیز
نگا کن! بهشت شاید همینجاس
من و تو، دوتا صندلی، یه میز
تو چشات مزرعههای قهوه
دستات از یاسن و عاج و زیتون
اوجِ پروانه رو یادم دادی
منو از تو پیله بردی بیرون
از زمانی که عاشقت شدم
زمونه باهام مهربونتره
تو لحظههایی که پیشِ تواَم
ساعتم همه ش خوابش می بره
تو اون لحظهها برام مهم نیست
چن شنبهس امروز، قرنِ چندمه
هر چی به جز تو، هر کی به جز تو
تو اون لحظه ها کم رنگ و گمه
تو چشات مزرعههای قهوه
دستات از یاسن و عاج و زیتون
اوجِ پروانه رو یادم دادی
منو از تو پیله بردی بیرون