یه آدم تو جاده شب دنبال یه ذره خورشید دنبال یه قطره نوربود دنبال یه قطره نوربود همه جا را سایه می دید همه جا را سایه می دید یه آدم تو انتظار آسمون بود وستاره دنبال یه آشنایی دنبال یه آشنایی که تا صبح طاقت بیاره با خودش می گفت که امروز مثل روزهای گذشته است واژه دو حرفی غم روی پیشنویش نوشته است واژه دو حرفی غم روی پیشونیش نوشته است فکر می کرد که آرزوهاش همه پوچ و محاله دیدن دریای آبی توی خواب و توخیاله تا که از راه تو رسیدی از دلش بهونه کوچید خودشو تو چشمهای تو تو رو تو ستارها دید اون آدم که منتظر بود تو را پیدا کرد تو بارون تو را از شاخه جدا کرد مثل گل گذاشت تو گلدون تو را از شاخه جدا کرد مثل گل گذاشت تو گلدون