میشه خدارو حس کرد تو لحظه های ساده تو اضطراب وعشق و گناه بی اراده بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره هفتادسال عبادت یکشب به باد میره یکشب به باد میره
وقتی که عشق آخر تصمیم شو بگیره کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره ترسیده بودم از عشق عاشقتر از همیشه هر چی محال میشد با عشق داره می شه انگار داره می شه
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه اس از لحظه های حوا هوا می مونه و بس نترس اگه دل تو از خواب کهنه پاشه شاید خدا قصه تو از نو نوشته باشه از نو نوشته باشه وقتی که عشق آخر تصمیم شو بگیره کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه هرچی محال میشد با عشق داره میشه انگار داره میشه