قیافه های غم زده ، آدمک های پس زده چشماشون از عشق کور شده ، نمی دونن چه ها شده بازم شکسته قلباشون از دست یک بی معرفت کسی که ذره ای نداره تو وجودش درک و فهم نمی فهمه که من واسش می خونم نمی فهمه که من به پاش می مونم نمی فهمه که من عاشق شدم نمی فهمه که قلبم واسه اونه ، نمی تونه تنها بمونه نمی شه از عشق ، بی تو بخونه نمی فهمه که من واسش می خونم نمی فهمه که من به پاش می مونم نمی فهمه که من عاشق شدم نمی فهمه که قلبم واسه اونه ، نمی تونه تنها بمونه نمی شه از عشق ، بی تو بخونه
کاش می شد دوباره چشماشو ببینم (چشماشو ببینم) کاش می شد دوباره دستاشو بگیرم کاش می فهمید که بدون اون می میرم ، می میرم نمی فهمه که من واسش می خونم نمی فهمه که من به پاش می مونم نمی فهمه که من عاشق شدم نمی فهمه که قلبم واسه اونه ، نمی تونه تنها بمونه نمی شه از عشق ، بی تو بخونه نمی فهمه که من واسش می خونم نمی فهمه که من به پاش می مونم نمی فهمه که من عاشق شدم نمی فهمه که قلبم واسه اونه ، نمی تونه تنها بمونه نمی شه از عشق ، بی تو بخونه