نـوایینـوایینـوایینـوایی الهـینمانـدنشان از جـدایی غمت در نهان خـانه دلنشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند خلد گر به پا خاری آسان برآید چه سازم به خاری که بر دل نشیند نـوایینـوایینـوایینـوایی الهـینمانـدنشانازجـدایی به دنبال محمل سبک تر قدم زن مبـادا غبـاریبهمحملنشیند مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند نـوایینـوایینـوایینـوایی الهـینمانـدنشانازجـدایی به دنبال محمل چنان زار گِریَم که از گریه ام ناقه در گِل نشیند بنازمبهبزممحبتکهآنجا گدایـیبه شاهـیمقابلنشیند