[ گوگوش ] یکی موند و یکی مون رفت جهان ِ ما دو قسمت شد یکی تنها تویه خاکش یکی راهی ِ غربت شد
[ ابی ] یکی مون از قفس پر زد یکی خواست و نمی تونست نگاهش رو به دریا بود ولی راه و نمیدونست دوتا آینده ی ِ مبهم یه تابستون ِ بی خورشسید همون فصلی که رویامون مثل ِ ارتش فرو پاشید
[ گوگوش ] میون ِ زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند یکی مون از خدا دور شد یکی هنوز نماز میخوند
[ ابی و گوگوش ] تو و عکسهای ِ دیروزت منو شعرای ِ این دفتر تویه نوستالژی جا موندیم به زیر ِ حاک و خاکستر به دنیا اومدیم اما ما این دنیارو نشناختیم چه می وندیم چه میرفتیم بهم بازی رو می باختیم .. [ ابی ] یکی از ما تموم ِ زندگیش و تویه تشکیل ِ تنهایی سفر کرد نمیدونست خودش رو جا گذاشته که یه حسی تو قلبش میگه برگرد
[ گوگوش ] یکی از ما هنوزم رو به دریا تویه دنیای ِ دیروزش اسیر ِ یه خواهش از خدا داره که شاید جوونیش و بتونه پس بگیره
[ ابی و گوگوش ] تو و عکسهای ِ دیروزت منو شعرای ِ این دفتر تویه نوستالژی جا موندیم به زیر ِ حاک و خاکستر به دنیا اومدیم اما ما این دنیارو نشناختیم چه می وندیم چه میرفتیم بهم بازی رو می باختیم