ای ناخدای عاشقان، ما را به درگاهت بخوان بر ما نظر کن لحظه ای، یا ضامن کون و مکان
ما گم شدیم از خویشتن، ما را به یاد خود بیار ای آستانت آخرین، ماوای ره گم کردگان
از هفت دریا رد شدی، از هفت خوان آسمان خود هشتمین دریا شدی، بر ساحل این لامکان از هفت دریا رد شدی، از هفت خوان آسمان خود هشتمین دریا شدی، بر ساحل این لامکان
آهی بکش از نای جان،سیلی بباران بر جهان ماسیده بر خاک عطش، لبهای ما لب تشنگان
در محفل عرش و زمین، در محضر خورشید و ماه تفسیر کن آیینه را، بر منبر هفت آسمان
سیل کبوتر آمده، تا بوسه بر پایت زند این بوسه ها را بی ن صیب،از پای درگاهت نران
از هفت دریا رد شدی، از هفت خوان آسمان خود هشتمین دریا شدی، بر ساحل این لامکان از هفت دریا رد شدی، از هفت خوان آسمان خود هشتمین دریا شدی، بر ساحل این لامکان
دکلمه: ای ناخدای عاشقان، ما را به درگاهت بخوان بر ما نظر کن لحظه ای، یا ضامن کون و مکان
سیل کبوتر آمده، تا بوسه بر پایت زند این بوسه ها را بی ن صیب،از پای درگاهت نران