متن آهنگ هفته خاکستری فرهاد مهراد
شنبه» روز بدی بود»
روز بی حوصلگی
وقت خوبی که میشد
غزلی تازه بگی
صبح «یکشنبه»ی من
جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه
روی خونه جغد شوم
صفحه ی کهنه ی یادداشت های من
گفت «دوشنبه» روز میلاد منه
اما شعر تو میگه
که چشم من تو نخ ابره
که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
غروب «سه شنبه» خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم، از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه ی من
عصر «چهارشنبه»ی من
عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من
فصل جون سختی ما