پنجره باز و بسته کن یاد هوای ابری و ابرای دل شکسته کن پنجره باز و بسته کن یاد پرنده آسمان غروب ریشه بسته کن در پی پاره ی تنم زخمی در به در منم لا لم و در سکوت خود بر سر و سینه می زنم پنجره باز و بسته کن یاد هوای ابری و ابرای دل شکسته کن پنجره باز و بسته کن یاد پرنده آسمان غروب ریشه بسته کن
روزی نمی رسدکه من به دوریه تو خو کنم خواب تو را عزیز من چگونه آرزو کنم؟
پنجره باز و بسته کن یاد هوای ابری و ابرای دل شکسته کن پنجره باز و بسته کن یاد هوای ابری و ابرای دل شکسته کن
پنجره باز و بسته کن یاد پرنده آسمان غروب ریشه بسته کن در پی پاره ی تنم زخمی در به در منم لالم و در سکوت خود بر سر کینه میزنم
پنجره باز و بسته کن یاد پرنده آسمان غروب ریشه بسته کن در پی پاره ی تنم زخمی در به در منم لالم و در سکوت خود بر سر کینه میزنم
روزی نمی رسد کن که من به دوریه تو خو کنم خواب تو را عزیز من چگونه آرزو کنم؟
پنجره باز و بسته کن یاد هوای ابری و ابرای دل شکسته کن