ناله ز درد هجران وای از غم جدایی فکر وداع باید از روز آشنایی با من بمان برادر طاقت نمانده دیگر باور نمی کنم من شد موسم جدایی وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندن دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی ای نازنین گل من گفتی بمانم اما با دیدن تو گردد مرغ دلم هوایی گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد ماه تو در شب دل دارد چه دلربایی کرب و بلایت امشب بوی مدینه دارد همراه عطر نرگس خواند مرا ندایی گوید غریب مادر ! ای یادگار حیدر فردا بریده حنجر در دشت کربلایی ...