وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی دیگه هیچکسی نشد عاشق چشمای کسی وقتی رفت دریا دیگه به ماهیا نگاه نکرد ماه دیگه در نیومد . ستاره ادعا نکرد وقتی رفت . حاشیه درختامون طلایی بود ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود وقتی رفت لونه هیچ پرنده ای چراغ نداشت واسه درد دل . دلم هیچکسی رو سراغ نداشت وقتی رفت پرنده های کوچه بی دونه شدن عابرا . رفتنشو دیدن و دیوونه شدن وقتی رفت . حاشیه درختامون طلایی بود ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود وقتی رفت یه قطره اشک از شهر چشماش جاری بود همونو ازش گرفتمآخه یادگاری بود وقتی رفت ...