به یاد تو بودم ولی دورتر غمآلودهتر، تلخ، رنجورتر تمام من از بغض لبریز بود تمام زمان بیتو پاییز بود پاییز دلتنگی رؤیات بهارم بود تو هقهق ابرا، عطرت کنارم بود میشد بمیرم با رؤیای تو اما ای کاش آغوشت سنگ مزارم بود از بس که با هم گریه نکردیم از بس نبودی از بس که رفتی عادت ندارم لبخند باشی هم سخت باشی هم بند باشی از بس غمامو تنهایی خوردم هی دوره کردم دلتنگیامو عادت ندارم بیغم بمونم باید بتونم عاشق بمونم پاییز دلتنگی رؤیات بهارم بود تو هقهق ابرا، عطرت کنارم بود میشد بمیرم با رؤیای تو اما ای کاش آغوشت سنگ مزارم بود