وقتی که هیچ نگاهی زخم منو نمی دید تنها نگاه تو بود که غربتم رو فهمید
وقتی توو گیر و داره حادثه کم آوردم وقتی که با هر نفس رو دستِ شب می مردم قلبِ تو منجی ِ این زخمی ِ در به در شد شب به شبِ گریه هام توو دستِ تو سحر شد
از نفس افتادم و با تو نفس گرفتم با تو غرورمو از جاده ها پس گرفتم
وقتی که آسمون هم غروبمو نمی دید وقتی که هر پنجره به هق هقم می خندید وقتی که از سایه ها زخمای کهنه خوردم توو بازی سرنوشت باختنمو می بردم با قلبِ شب کشیدت به داد من رسیدی حتی به خاطر من از خودتم بریدی
یادم نمیره, یادم نمیره خوبم مرهم زخمم شدی یادم نرفته چقد به پای من کم شدی
نیستی, نیستی ولی باز تویی که دردمو میدونی نیستی ولی باز تویی که دردمو میدونی هر جا که باشی بدون توو خاطرم می مونی
نیستی, نیستی ولی باز تویی که دردمو میدونی هر جا که باشی بدون توو خاطرم می مونی