تو پرنده کدام دیاری که خسته دل شکسته بر بام فرو شکسته م پرواز کرده ای پرواز کرده ای
بر ایوان خانه ام نه دانه ایست و نه دامی تنها همدلی و عشق است که ما را پیوند می دهد در لحظه ای که نه پگاه است و نه شامگاه با سینه ای لبریز از درد عشق از درد عشق پرواز را آغاز کرده ای آغاز کرده ای آغاز کرده ای
تو پرنده کدام دیاری که خسته دل شکسته بر بام فرو شکسته م پرواز کرده ای پرواز کرده ای