پریچهر باغ قشنگ آرزو منتظره تا بتونه گل بده با گل بارون نگات پریچهر ترانه هام با اسم تو تازه میشن شعر ها رو رج میزنن با هر غزل میشن فدات میشن فدات ، میشن فدات
پریچهر ماه دوست داره زل بزنه توی چشات واسه عاشق شدنت برای بی قراریهات پریچهر برگ ها می رقصن واسه مهربونی هات وقتی که پاییز میاد نفس می گیرن تو هوات ، تو هوات
پریچهر ابری قلب یه دیونه میزنه وقتی که زلال اشک پا می زاره رو گونه هات پریچهر فرشته ها پرهاشون رو باز می کنن تا بشینن روی شاخه ی درخت شونه هات شونه هات ، شونه هات پریچهر محتاج بوسیدن خاطراتتم دفتر دوست داشتنم تا زنده ام بازه برات پریچهر محتاج بوسیدن خاطراتتم دفتر دوست داشتنم تا زنده ام بازه برات