متن آهنگ پریشان بابا طاهر
مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان و پریشان آفریدند .
پریشان خاطر ان رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند .
عزیزم کی میایی ، کی میایی ندارم طاقت یک دام جدایی .
خوشا آنان که سودای تو دارند که سر پیوسته در پای تو دارند .
به دل دارم تمنای کسانی که اندر دل تمنای تو دارند .
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ به تخت پادشاهی عاقبت هیچ .
گرت ملک سلیمان در نگین است در آخر کاه راهی عاقبت هیچ .