روزی که تو رو دیدم چه روز قشنگی بود یادته تنگ غروب آسمون چه رنگی بود دلم از تو می شنید قصه همزبونی می بارید از سر و روت بارون مهربونی هر روز از دیدن حق چشامون خسته نبود به رومون پنجره عاشقی بسته نبود یاد اون روزا بخیر فارغ از هم نبودیم مثل لاله اسیر درد و ماتم نبودیم کسی باور نمی کرد یه روزی تنها بشیم موسم قحطی اشک محتاج ابرا بشیم تو گوشم زمزمه کن مث اون روزای خوب که با هم تنها بودیم همیشه تنگ غروب