هراسهای بیهوده تا بوده همین بوده فرزندهای مشروع شرع قانون و تباهی پوچی بیهودگی و عمر میرسد به سی پنجاه هفتاد و حاصل چند فرزند و چندین نواده و این است ضمانت زندگی گوسفدان آبادی بالا چه فرق دارد آبادی پایین
چوپانها سر مست مغرور سر شیر است پنیر هست و ماستهای ترشیده و گه گاهی گرگهای دریده و در هر جشنی و در هر عذایی سری بریده من رفتم میروم جایز نیست من رفتم من رفتم و حدیث گفتم چوپان به از گوسفند آزادی به از بند چه با لبخند چه بی لبخند آزادی به از بند