احساس میکنم تور رو..از پشت این همه سکوت توو کافه بارون میگیره...وقتی نشستم روبه روت از راه که میرسی بازم...عطرت میپیچه توو هوا فنجونمو پر میکنی...از حس طعمی آشنااااا وقتی نگاهم میکنی... خورشید تکراری میشه همین جا روی میزمون... رود ازل جاری میشه "حوا تویی....... هر جا تو باشی... بهشته... سیبی که چیدی ...ابتدای...سرنوشته... کافه خیابوون...خونه یا... هر جا که باشیم..... میتونیم از دنیا و تلخی هاش...جدا شیییییییم...." احساس میکنم تور رو..از پشت این همه سکوت توو کافه بارون میگیره...وقتی نشستم روبه روت از راه که میرسی بازم...عطرت میپیچه توو هوا فنجونمو پر میکنی...از حس طعمی آشنااااا وقتی نگاهم میکنی... خورشید تکراری میشه همین جا روی میزمون... رود ازل جاری میشه "حوا تویی....... هر جا تو باشی... بهشته... سیبی که چیدی ...ابتدای...سرنوشته... کافه خیابوون...خونه یا... هر جا که باشیم..... میتونیم از دنیا و تلخی هاش...جدا شیییییییم...."