نغمه های درهم و آشفته گیتار من مظهر قلب من است و مظهر افکار من این همه فریادها کز سیم او آید برون ناله های او بود بر چشم گهربار من غیر از این گیتار و غیر از خالقم یعنی خدا کس نمی داند چه دارد قلب پر اسرار من کار و بارم را ببین و روزگارم را نگر کوهی از غم بار من شیون نمودن کار من می برم با خویش او را اگر روم در قعر گور کی جدایی اوفتد بین من و گیتار من