Lyrics of Dokhtarak Vahid Haji Tabar

با امیدی گرم و شادی بخش
با نگاهی مست و رویایی
دخترک افسانه میخواند
نیمه شب در کنج تنهایی

بی گمان روزی ز راهی دور
میرسد شهزاده ای مغرور
مردمان در گوش هم آهسته میگویند
آه ... او با این شوکت و غرور و نیرو
در جهان یکتاست , بی گمان شهزاده ای والاست

ناگهان در خانه میپیچد صدای در
سوی در , گویی ز شادی میگشایم پر

اوست ..... آری اوست ...... اوست ...... آری اوست
اوست ..... آری اوست ...... اوست ...... آری اوست

آه ای شهزاده , ای محبوب رویایی
نیمه شبا خواب میدیدم که می آیی

Poet : Forough Farrokhzad