Lyrics of Fazaye Tohi by Aref Aref
فضای این شب تهی چه بی طپش چه بی صداست
برای من که راهیم که تشنه ی رهاییم
رهایی از گذشته ها و رفته ها
رهایی از گذشته ها رسیدن به انتهاست
برای من که خسته ام که بی ثمر نشسته ام
تکیده ای درونِ خود شکسته ام
جُز اسم تو جاری نشد هرگز به لب عبارتی
اما دریغ در حرف تو هرگز نبود صداقتی
از تو به این مرز شب بی انتها رسیدم
من خسته از این ظُلمتم بیزارم از فریب تو
تو راهی سپیده ای خورشید من نصیب تو
امّا من از خورشید و از سپیده دل بریدم