IranSong
>
Faezeh
>
Taghdir

00:00
00:00



Lyrics of Taghdir Faezeh

در پای توبه زاری افتادم آن شب به خاک
گفتم که با من بمان ای جاودان عشق پاک
گفتم جوانی ام را سازم فدای عشقت
حتی در این میانه از جان نمی کنم باک
گفتم به جنگ تقدیر جان را به کف نهادم
در این نبرد خونین آباده بهر هلاک
اما تو از من آن شب با لبخندی گذشتی
خط نبودنم را با دست خود نوشتی
رفتی گل یاد تو نقش وجود من شد
در کعبه محبت سنگ سجود من شد

در خشم موج گریه طوفان زده اسیرم
دل می زنم به دریا تا این چنین بمیرم
باز آ و مهربان باش صیاد غافل من
تا در هوای هستی بال و پری بگیرم

با من اگر نمانی امید ماندنم نیست
بر سوز دل توان آتش نشاندنم نیست
ساز شکسته ام من آوای خواندنم نیست
ای خون گرم امید رگهای هستی ام را
ای تکیه گاه محکم شبهای مستی ام را
اکنون که بی تو هستم کوه عظیم دردم
افتاده ای ز چشمت چون قطره اشک سردم
در پای توبه زاری افتادم آن شب به خاک
گفتم که با من بمان ای جاودان عشق پاک
گفتم جوانی ام را سازم فدای عشقت
حتی در این میانه از جان نمی کنم باک
گفتم به جنگ تقدیر جان را به کف نهادم
در این نبرد خونین آباده بهر هلاک
اما تو از من آن شب با لبخندی گذشتی
خط نبودنم را با دست خود نوشتی
رفتی گل یاد تو نقش وجود من شد
در کعبه محبت سنگ سجود من شد
در کعبه محبت سنگ سجود من شد


Poet : Andranik


+ Send Taghdir By Faezeh