Lyrics of Track 07 Hengame Akhavan
آتشی در سینه دارم جاودانی
عمر من مرگیست نامش زندگانی
رحمتی کن کز غمت جان می سپارم
بیش ازین من طاقت هجران ندارم
کی نهی بر سرم ای ای پری کز وفاداری
عمر من شد تبه بس درغمت کرده ام زاری
نوگلی زیبا و خوش حسن و جمالی
عطرآن گل رحمت است و مهربانی
ناپسندیده بود دل شکستن
رشته الفت و یاری گسستن
کی کنی ای پری
غم که ستمگری
میفکنی نظری
آخر به چشم ژاله بارم
گرچه ناز دلبران دل تازه دارد
ناز هم معبود من اندازه دارد
هیچ و گر ترحمی
نمیکنی بر حال زارم
جز دمی که بگذرد که بگذرد
از جمله کارم
دانمت که بر سرم گذر کنی از رحمت اما
آنزمان که برکشد گیاه غم سر از مزارم